کد مطلب:369933 پنج شنبه 19 اسفند 1395 آمار بازدید:2318

12- وَ هَبْ لِی مَعَالِیَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ.
 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

به خواست خداوند این دو جمله از دعای شریف ((مكارم الاخلاق )) موضوع سخنرانی امروز است . امام سجاد (ع) از پیشگاه خداوند درخواست می كند: بارالها! به من معالی اخلاق عطا فرما و از اینكه بین مردم به دارابودن مكارم اخلاق مباهات و افتخار نمایم مصون و محفوظ بدار.

معالی اخلاق كه مورد تمنای حضرت علی بن الحسین علیهما السلام است از سجایای انسانی و ملكات بسیار عالی است كه خداوند دوست دارد انسانها به آن خلقیات متخلق شوند و از راه آن ملكات پسندیده به مدارج كمال انسانی نایل گردند.

عن النبی صلی الله علیه و آله : ان الله یحب معالی الاخلاق و یكره سفسافها(267 )

رسول گرامی فرموده : خداوند دوستدار معالی اخلاق است و از فرومایگی و خلقیات پست بیزار.

معالی اخلاق به معنای مكارم اخلاق است و دعایی كه از صحیفه سجادیه مورد بحث ماست به همان اسم نامگذاری شده ، زیرا حاوی بسیاری از خلقیات رفیع و سجایای عالی انسانی و كرایم اخلاق است و اگر كسی آنها را به درستی فراگیرد و متخلق به آن اخلاقیات شود. دارای مكارم اخلاق و سجایای انسانی است . در روایات اولیای اسلام ، مكارم اخلاق در كنار محاسن اخلاق ذكر می شود و این هر دو مایه خشنودی و رضای حضرت باری تعالی است و نبی مكرم اسلام مبعوث گردیده تا محاسن اخلاقی متخلق سازد، و خصوصیات هر دو قسمت را به مردم بیاموزد و به آنان برتری و امتیاز مكارم اخلاق بر محاسن اخلاق را بفهماند.

عن علی بن الحسین علیهما السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله : بعثت بمكارم الاخلاق و محاسنها(268)

امام سجاد (ع) از رسول اكرم حدیث نموده كه فرموده است : من از طرف باری تعالی برای مكارم اخلاق و محاسن آن مبعوث شده ام .

روایت دگری در كتب عامه و خاصه از نبی اكرم نقل شده كه در آن روایت ، فقط از مكارم اخلاق نام برده و بدین وسیله مردم را به قدر و منزلت آن خلق شریف متوجه نموده است .

عن النبی صلی الله علیه و آله انه قال : انما بعثت لا تمم مكارم الاخلاق (269)

رسول اكرم فرموده : من از طرف خداوند مبعوث شده ام تا مكارم اخلاق را، كه جزء برنامه انبیای سلف بوده ، تتمیم و تكمیل نمایم .

برای اینكه بحث ما روشن شود لازم است كه در آغاز، محاسن اخلاق و مكارم اخلاق را بشناسیم و به تفاوت این دو گروه خلق پی ببریم و بدانیم كه برای چه مكارم اخلاق بمراتب بالاتر از محاسن اخلاق است . برای بیان تفاوت محاسن اخلاق و مكارم آن از دو روایت استفاده می كنیم و آن دو را از نظر معنوی و ارزش روحانی بررسی می نماییم و در خلال بررسی این دو روایت برتری و امتیاز مكارم اخلاق بر محاسن اخلاق روشن می شود.

قلت لابی عبد الله علیه السلام : ما حد حسن الخلق ؟ قال : تلین جانبك و تطیب كلامك و تلقی اخاك ببشر حسن (270)

راوی حدیث می گوید به امام صادق (ع) عرض كردم : حد حسن خلق چیست ؟ فرمود: با مردم به نرمی و گرمی برخورد كنی ، پاك و منزه و در كمال ادب سخن بگویی ، و در مواجهه با برادرانت متبسم و گشاده روی باشی .

این روایت ، مرزی برای حسن اخلاق بیان می كند. البته این مطلب كه در حدیث آمده به منزله نمونه ای است كه از حسن اخلاق . اگر یك نفر انسانی واجد این سه مرحله باشد یا علاوه بر آن سه صفت دارای صفات اخلاقی خوب باشد، در برخورد با مردم سبقت سلام بگیرد، دست بدهد، دندانش مسواك زده باشد، لباسش پاكیزه باشد، به عیادت مرضی برود، تشییع جنازه بنماید، مصیبت زدگان را تسلیت بدهد، مسافران را ملاقات كند، و دیگر اعمالی نظایر اینها، تمام این كارها از محاسن اخلاق است و همه این افعال ، مورد تاءیید شرع مقدس می باشد، و رسول اكرم یك قسمت از ماءمؤ ریت اخلاقیش مربوط به همین امور بود. اما اگر سؤ ال شود: آیا این صفاتی كه مذكور افتاد دلیل بر انسانیت است ؟ آیا این صفات نشانه شرف انسانی است ؟ پاسخ این پرسش منفی است . چه بسیار مردمی هستند كه علی الظاهر دارای تمام این صفات می باشند و واقعا دارای خلقیات پسنیدیده اند، اما این ظاهر فریبا، باطنی زهرآلود و ظالم دارد و درونی متجاوز به حقوق مردم ، به مال مردم ، به عرض و شرف مردم ، به قول آن گوینده كه می گوید:

ظاهرش چون گوركافر پرحلل 

باطنش قهر خدا عزوجل

بنابراین محاسن اخلاق ، بسیار خوب است اما دلیل بر شرافت انسانی و كرامت نفسانی نیست .

درباره مكارم اخلاق از رسول گرامی و ائمه معصومین علیهم السلام روایات بسیاری آنده و در هر روایت ، چند نشانه از مكارم اخلاق بیان نموده اند كه در اینجا به یكی از آن روایات اكتفا می شود. حضرت صادق (ع) به ابن جندب فرمود:

یا بن جندب ! صل من قطعك و اعط من حرمك و احسن الی من اساء الیك و سلم علی من سبك و انصف من خاصمك و اعف عمن ظلمك (271)

امام (ع) به ابن جندب فرمود: بپیوند با كسی كه از تو بریده ، عطا كن به كسی كه ترا محروم نموده ، نیكی كن درباره آن كس كه به تو بدی كرده ، سلام كن به كسی كه ترا دشنام داده ، انصاف ده در مورد آن كسی كه با تو خصومت نموده ، و ببخش كسی را كه به تو ستم كرده است .

ملاحضه می كنید كه بین مكارم اخلاق با محاسن اخلاق چقدر فاصله است و چه اندازه مكارم اخلاق دارای رفعت و عظمت است .

ما اگر بخواهیم ((محاسن اخلاق )) را به فارسی ترجمه كنیم باید بگوییم : ((خوی خوب و پسندیده ))، اما اگر بخواهیم ((مكارم اخلاق )) را به فارسی برگردانیم باید بگوییم ((بزرگواری و كرامت نفس )) و این دو با هم فاصله بسیار دارند. بزرگی با بزرگواری فرق دارد. كسی كه در اداره ای دارای مقامی رفیع است می گویند بزرگ است ، كسی كه از جهت سن بیشتر عمر كرده می گویند بزرگ و بزرگتر است ، كسی كه دارای ثروت و املاكی است ممكن است مردم او را بزرگ بدانند، ولی مكارم اخلاق به این معنی نیست كه ، مكارم اخلاق به معنای بزرگواری نفس و طبع بلند است . ممكن است كسی از نظر مقام خیلی پایین باشد ولی دارای بزرگواری نفس باشد، ممكن است كسی تمكن مالی نداشته باشد اما دارای رفعت نفس باشد. بنابراین مكارم اخلاق یعنی ((كرامت نفس ))، ((بزرگواری روح )) و رفعت مقام معنوی یك انسان كه در پرتو آن می تواند گذشتهای بسیار داشته باشد. آنچه در اخبار ائمه معصومین علیهم السلام درباره بیان ((محاسن اخلاق )) و ((مكارم اخلاق )) آمده ، ذكر مصداق است ، یعنی مورد بیان می كند، اما من در كتب اخبار برنخورده ام كه ببینم معیاری برای ((محاسن اخلاق )) و ((مكارم اخلاق )) ذكر شده باشد و انسان بتواند با آن معیار تمامی محاسن اخلاق رابشناسد و همگی ((مكارم اخلاق )) را تشخیص دهد.

شاید در تعریف ((محاسن اخلاق )) بتوان گفت : آن قسم خلق و خویی كه در شرع مقدس ، ممدوح شناخته شده و با غرایز حیوانی و تمایلات نفسانی هماهنگ است ، یا لااقل با آنها تضادی ندارد ((حسن خلق )) است ، و در تعریف مكارم اخلاق گفته شود: آن قسم خلقیات عالی و رفیعی كه اگر كسی بخواهد انجام دهد یا باید با هوای نفس خود و كشش غرایز حیوانی خویش بجنگد و در جهت مخالف آنها قدم بر دارد، یا لااقل باید ندای آنها را نادیده انگارد، نسبت به آن بی اعتنا باشد، و از پی صفت انسانی و كمال معنوی خود برود، تا به درجاتی از مكارم اخلاق ارتقا یابد. صفاتی را كه امام (ع) ره درباره محاسن اخلاق بیان نموده و با غرایز حیوانی و تمایلات نفسانی هماهنگ است . آدمی به كشش حب ذات میل دارد كه محبوب مردم باشد و با علاقه مندی با وی برخورد نمایند. اگر به نرمی و گرمی با آنان مواجه گردد، مودب و پاك سخن بگوید، و با قیافه گشاده و چهره متبسم با آنان برخورد كند موجب عز و محبوبیتش می گردد و هر انسانی روی حب ذات به عز و محبوبیت علاقه دارد و نمی خواهد مورد تنفر و انزجار دگران باشد. خلاصه اینكه این سه صفت كه در حدیث آمده و دیگر صفاتی كه از محاسن اخلاق است بر وفق تمایل طبیعی و خواهش نفسانی انسان است .

اما ((مكارم اخلاق )) در نقطه مقابل غرایز و هوای نفس قرار دارد و آدمی به طور طبیعی مایل نیست آنطور عمل كند بلكه می خواهد در جهت مخالفت مكارم اخلاق قدم بردارد. مثلا اگر كسی در خیابان با شدت به شما تنه زد و عمدا مورد اهانت و تحقیرتان قرار داد غریزه انتقامجویی می گوید: باید عمل او را تلافی كرد و اهانت او را با اهانت پاسخ داد، اما امام صادق (ع) در مقابل بیان كرامت خلق می فرماید:

واعف عمن ظلمك

بزرگوار باش ، انسان و با فضیلت باش ، از لغزش او بگذر و عمل ناروای او را مورد عفو و اغماض خود قرار ده ، و این عمل برخلاف طبیعت آدمی و تمایل نفسانی است . اگر روزی به مبلغی نیازمند شدی كه اگر آن مبلغ به تو نرسد آبرویت در خطر است ، نزد یكی از دوستانت می روی و می گویی : من الان به دو هزار تومان پول نقد نیاز دارم ، اگر داری به من قرض بده ، یك ماه دیگر به تو باز می دهم . او دسته چك خود را در می آورد و نگاه می كند ولی به تقاضای تو اعتنا نمی نماید، می گوید: چند برابر آنچه تو می خواهی موجودی دارم اما نمی دهم و ترا ماءیوس می كند و تو ناچار از راهی دگر آن مبلغ را تهیه می كنی و آبروی خود را محفوظ می داری . یك سال نمی گذرد كه همان شخص به مبلغی نیاز پیدا می كند و نزد شما می آید، از شما تقاضای كمك می كند و شما دارید. اگر بخواهی همانند او دسته چكت را درآوری و بگویی : چندین برابر دارم اما نمی دهم ، شما پیروی از روش مكارم اخلاق و سجایای انسانی نكرده ای . امام (ع) در بیان وظیفه شما در چنین موقع می فرماید:

و اعط من حرمك

شما به آن آدمی كه ترا محروم كرد عطا كن ، یعنی با كمال گشاده رویی و با میل تمام ، مبلغ درخواستی او را به او قرض بده و ندای انتقامجویی حیوانی را در باطن سركوب كن و او را مقضی المرام از پی مشكلش روانه نما.

اگر روزی در رهگذر با شخص بی تربیتی برخورد نمودی و او به شما فحش داد و با سرعت از كنار شما گذشت مبادا فكر انتقامجویی در سر بپروری و بخواهی در اولین فرصت ، دشنام او را با دشنام دادن تلافی نمایی كه این كار برخلاف مكارم اخلاق و شرافت نفس است ، بلكه باید مراقبت كنی تا عمل بد او را با عمل خوب خود پاسخ گویی و به فرموده امام صادق (ع):

و سلم علی من سبك

در اولین بار كه با او برخورد می كنی سلامش كن و كار زشت او را با كار زیبای خود پاسخ ده و او با مشاهده عمل انسانی و كرامت نفس شما از كار زشت خود سرافكنده و خجلت زده خواهد شد.

عن علی علیه السلام قال : علیكم بمكارم الاخلاق فانها رفعه و ایاكم و الاخلاق الدنیه فانها تضع الشریف و تهدم المجد(272)

علی (ع) فرمود است : بر شما باد به مكارم اخلاق كه تخلق به آن رفعت و بلندی است و بپرهیزید از دنائت اخلاق كه افراد شریف را پست می كند و مجد و بزرگواری را نابود می نماید.

به موجب روایات زیادی كه از اولیای اسلام رسیده خلقیات حمیده عموما و مكارم اخلاق خصوصا در قیامت به حساب گذارده می شود، كفه اعمال خوب را سنگین می كند و موجب نجات صاحبش می گردد، ولی در ضمن حدیثی خاطرنشان گردیده است كه ، صرف نظر از جنبه اخروی و جهات معنوی ، تخلق به مكارم اخلاق در زندگی دنیا نیز مایه سعادت و رستگاری است .

عن امیر المؤ منین علیه السلام قال : لوكنا لانرجوجنه و لا نخشی نارا ولا ثوابا ولا عقابا لكان ینبغی لنا ان نطلب مكارم الاخلاق فانها مما تدل علی سبیل النجاح (273)

علی (ع)فرموده است : اگر به فرض ، ما نه به بهشت رحمت امید می داشتیم و نه از عذاب الهی خائف می بودیم و نه در اندیشه ثواب و عقاب ، شایسته انسانیت آن بود كه از پی مكارم اخلاق برویم ، زیرا كرامت خلق ، ما را به راه رستگاری هدایت می كند و موجبات سعادت ما را فراهم می آورد.

نكته شایان ملاحضه در زمینه مكارم اخلاق كه باید همواره مورد توجه افراد كریم النفس باشد این است كه بزرگواری و اخلاق عالی خود را در مورد كسانی اعمال نمایند كه شایسته عفو و بخشش اند، نه تنها از آن سوء استفاده نمی نمایند بلكه ممكن است به اصلاح خویش بپردازند و از انحراف اخلاقی خود بركنار شوند. اما افراد نادانی كه طبعا پست و فرمایه اند گذشت اشخاص كریم النفس را حمل بر ضعف و ترس آنان می نمایند و در نتیجه بر تجری و جسارت خود می افزایند. اینان نباید مشمول عفو و اغماض واقع شوند، بلكه لازم است گناهانشان ، طبق قانون ، مورد تعقیب قرار گیرد و به كیفر عمل خود برسند، به عبارت كوتاهتر، كرامت اخلاق مانند باران رحمت است كه در مورد اشخاص شایسته ، فضیلت و پاكی به بار می آورد و در مورد مردم ناصالح رذیلت و ناپاكی :

باران كه در لطافت طبعش خلاف نیست 

در باغ لاله روید و در شوره زار خس

به كار بستن مكارم الاخلاق در مورد اشخاص شایسته و لایق و خودداری از گذشت و كرامت نفس در مورد افراد پست و نالایق مورد توصیه و تاءكید ائمه طاهرین علیهم السلام بوده و پیروان خود را به رعایت این دستور مهم موظف نموده اند. علی (ع)به فرزندش حضرت مجتبی نوشته است :

احمل نفسك من اخیك عند صرمه علی الصله و عند صدوده علی اللطف و المقاربه و عند جموده علی البذل و عند تباعده علی الدنو و عند شدته علی اللین وایاك ان تضع ذلك فی غیر موضعه اوان تفعله بغیر اهله (274)

خود را در مورد برادرت وادار كن كه وقتی از تو جدا می شود به او بپیوندی و موقع اعراض و روگردانیش با لطف و محبت به وی برخورد نمایی و نزدیك شوی و زمانی كه دچار بخل و امساك می شود او را مورد جود و كرامت قرار دهی و چون از تو دوری كند تو به او نزدیك شوی و موقع تندی و شدتش تو با نرمی و ملایمت با او سخن بگویی و بپرهیز از اینكه تذكرات مرا نابجا و بی مورد به كار بندی و آنها را با افراد نااهل كه لایق فضیلت اخلاقی نیستند اعمال نمایی .

امام سجاد (ع)نیز در رساله حقوق خود می فرماید:

و حق من ساءك ان تعفو عنه و ان علمت ان العفو یضر انتصرت (275)

حق آن كس كه به تو بد كرده است از نظر كرامت اخلاق این است كه او را ببخشی و مورد عفوش قرار دهی ولی اگر دانستی كه عفو و بخشش درباره او زیانبار است و اثر بد می گذارد، استنصار می كنی و به وسیله قانون و قضا و مردم ، بد كننده را به كیفر بدش می رسانی .

در پاره ای از موارد، شخصی كه مرتكب بدی شده ناشناخته و مجهول الحال است ، معلوم نیست كه شایسته عفو و اغماض است یا سزاوار مجازات .

انسان كریم النفس اگر بتواند به گونه ای او را آزمایش كند وظیفه اخلاقی و انسانی او روشن می گردد. برای علی (ع) موردی اینچنین پیش آمد و كسی كه اسائه ادب نمود بود توسط امیرالمؤ منین آزمایش شد. سرانجام امام (ع)او را بخشید و از گناهش درگذشت . امام باقر (ع) فرمود: حضرت امیر، علی (ع) نماز صبح را در وقت فضیلت می خواند و تا اول آفتاب به تعقیب نماز اشتغال داشت . موقعی كه خورشید طلوع می كرد عده ای از افراد فقیر و غیر فقیر گردش جمع می شدند و به آنان احكام دین و قرآن می آموخت و در ساعت معین به كار تعلیم خاتمه می داد و از جا حركت می كرد.

روزی از مجلس درس خارج شد. بین راه با مردی جسوری برخورد نمود كه درباره آن حضرت كلمه قبیحی گفت . راوی حدیث می گوید:

امام باقر نفرمود كه آن مرد كه بود و چه گفته بود. علی (ع) از شنیدن آن سخن دوباره به مسجد برگشت ، به منبر رفت و دستور داد مردم را خبر كنند تا در مسجد حضور یافت . حضرت پس از حمد باری تعالی فرمود: محبوبتر از هر چیز نزد خداوند و نافعتر از هر چیز برای مردم ، پیشوای بردبار و عالم به تعالیم الهی است و چیزی مبغوضتر نزد خدا و زیانبارتر برای مردم از نادانی و بی صبری رهبر نیست . بعدا چند جمله ای درباره انصاف و طاعت الهی سخن گفت .

ثم قال : این المتكلم انفا؟ فلم یستطع الانكار. فقال ها انا ذایا امیر المؤ منین . فقال : اما ارنی لو اشاء لقلت . فقال : او تعفو و تصفح فانت اهل لذلك . قال : عفوت و صفحت (276)

سپس فرمود: كسی كه ساعت قبل سخنی به زبان آورد كجاست ؟ گفت : یا امیرالمؤ منین ! این منم كه در مجلس حاضرم . حضرت فرمود: اما من ، اگر بخواهم گفتنی ها را به حضور مردم می گویم . مرد بلافاصله گفت : و اگر بخواهی عفو می كنی و می بخشی چه تو شایسته چشم پوشی و گذشتی . آن مرد با سخنی كه گفت و از علی (ع) درخواست عفو و اغماض نمود صلاحیت خود را برای آنكه مشمول كرامت خلق آن حضرت واقع شود و مورد گذشت و چشم پوشی قرار گیرد اثبات نمود و حضرت نیز بلافاصله او را بخشید و از مجازات ، مصون و محفوظ ماند.

نتیجه آنكه مكارم اخلاق و سجایای شایسته انسان از عوامل تعالی و تكامل است . اگر كسی متخلق به آن خلقیات گردد به پیروزی بزرگی دست یافته است .

عن ابیعبد الله علیه السلام قال : ان الله عزوجل خص رسله بمكارم الاخلاق . فامتحنوا انفسكم فان كانت فیكم فاحمدوا الله و اعلموا ان ذلك من خیر و ان لا تكن فیكم فاساءلوا الله و ارغبوا الیه فیها(277)

امام صادق (ع)فرموده است : خداوند، پیمبران را از مكارم اخلاق برخوردار فرموده و آنان را متخلق به این صفات در شما وجود خدای را شاكر باشید و حمد او را بنمایید و بدانید كه با تخلق به مكارم اخلاق به خیر بزرگی نایل گردیده اید، و اگر آن صفات در شما نیست از خدا درخواست نمایید و نسبت به آن ابزار علاقه كنید تا موفق گردید.

امام سجاد (ع) در جمله اولی كه موضوع سخنرانی امروز است از پیشگاه خداوند درخواست می كند:

و هب لی معالی الاخلاق

بارالها! به من مكارم اخلاق و صفات عالی انسانی عطا فرما. در جمله دوم عرض می كند:

و اعصمنی من الفخر

بارالها! بر اثر نیل به مكارم اخلاق و صفات عالی انسانی مرا از مباهات نسبت به مردم مصون و محفوظ دار، كه با تخلق به صفات عالی انسانی به مردم فخرفروشی ننمایم .

از جمله صفات بسیار مذموم در آیین اسلام ((خود برتربینی )) و مباهات نمودن به مردم است . این خلق ناپسند به قدری مذموم است كه علی (ع)فرموده :

اهلك الناس اثنان : خوف الفقر و طلب الفخر(278)

دو چیز است كه مردم را به مسیر هلاكت و تباهی سوق می دهد: یكی ترس از فقر و تهیدستی است و آن دیگر فخر فروشی به مردم .

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : ان الله تعالی اوحی الی ان تواضعوا حتی لایفخر احد علی احد. و لایبغی احد علی احد(279)

رسول گرامی فرمود: خداوند به من وحی فرستاد كه همواره متواضع باشید تا كسی بر دگری مباهات ننماید و فردی نسبت به فرد دیگری بغی و ستم نكند.

مردم نادان عصر جاهلیت به سختی گرفتار مباهات نسبت به یكدیگر بودند و در این باره اغلب به دو چیز تكیه می كردند: یكی به پدران درگذشته و افراد قبیله خود و آن دیگر به مال و ثروت . كار افتخار به جایی رسید كه دو قبیله افراد خود را سرشماری كردند و تعداد جمعیت یكی از آن دو بیشتر بود. قبیله ای كه عددش كمتر بود گفت : باید زنده و مرده هر قبیله را با هم بشماریم . به قبرستان رفتند و قبور مردگان را شمردن كه روشن شود عدد كدامیك بیشتر است . قرآن شریف در مقام توبیخ آنان آیه فرستاد:

الهیكم التكاثر. حتی زرتم المقابر(280)

كثرت جمعیت شما را آنچنان به غفلت و بی خبری دچار نموده كه به گورستان رفته اید و مردگان را احصاء می نمایید.

علی (ع) موقعی سوره تكاثر را قرائت فرمود و از نادانی كسانی كه به اجساد پوسیده مردگان خود افتخار می كردند سخن گفت و در ضمن فرمود:

و لاءن یكونوا عبرا احق من ان یكونوا مفتخرا(281)

اگر اینان با دیدن قبور درگذشتگان عبرت می گرفتند شایسته تر بود تا به آنان افتخار كنند و آن را مایه سربلندی و مباهات خود قرار دهند.

پیشوای گرامی اسلام در روز فتح مكه خطبه خواند و ضمن سخنان خویش اعلام نمود كه اسلام ، افتخارات دوره جاهلیت را از میان برد و به آن نادانی ها خاتمه داد.

عن ابیجعفر علیه السلام لما كان یوم فتح مكه قال : قام رسول الله صلی الله علیه و آله فی الناس خطیبا فحمد الله و اثنی علیه ثم قال : ایها الناس ! لیبلغ الشاهد الغائب ، ان الله قد اذهب عنكم بالاسلام نخوه الجاهلیه و التفاخر بابائها و عشایرها. ایها الناس ! انكم من آدم و آدم من الطین . الا و ان خیركم عند الله و اكرمكم علیه الیوم اتقیكم و اطوعكم له (282)

امام باقر (ع) فرمود، روز فتح مكه پیمبر گرامی به پا خاست و خطبه خواند. در آغاز خطبه خدای را حمد و ثنا گفت . سپس فرمود: مردم ! البته حاضرین به غایبین برسانند كه خداوند، در پرتو اسلام ، تكبر جاهلیت و تفاخر به پدران وعشایر را از میان برد، مردم ! شما همه از آدمید و آدم از خاك . آگاه باشید كه امروز بهترین و گرامی ترین فرد نزد خدا كسی است كه تقوایش بیشتر و اطاعتش از حضرت باری تعالی فزونتر باشد.

اسلام با تعالیم آسمانی خود تكبر و افتخار زمامدارن و صاحبان مقام را در سازمانهای كشوری و لشكری برانداخت و آن خوی پست و پلید را نشانه كوتاه فكری كسانی كه به آن مبتلایند تلقی نمود. علی (ع) در این باره فرموده است :

و ان من اسخف حالات الولاه عند صالح الناس ان یظن بهم حب الفخر(283)

از پست ترین و سخیفترین حالات زمامداران نزد مردم صالح و درستكاری این است كه به آنان گمان برده شود كه به فخر و مباهات علاقه دارند.

بعضی از مسلمانان كه عادت دیرینه آباء و اجداد خویش را از یاد نبرده بودند و گاه به پدران خود مباهات می كردند اگر در حضور یكی از ائمه معصومین آنگونه سخن می گفتند فورا امام تذكر می داد و آنان را متوجه روش نادرستشان می نمود.

عن عقبه بن الاسدی قال : قلت لابیجعفر علیه السلام : انا عقبه بن بشیر الاسدی ، انا فی الحسب الضخم من قومی ، قال ، فقال : ماتمن علینا یحسبك ، ان الله رفع بالایمان من كان الناس یسمونه وضیعا اذا كان مومنا و وضع بالكفر من كان الناس یسمونه شریفا اذا كان كافرا فلیس لاحد فضل علی احد الا بالتقوی (284)

عقبه بن بشیر اسدی می گوید: به امام باقر (ع) عرض كردم ، من عقبه بن بشیر اسدی هستم و در قوم خود از جهت شرافت پدری بسیار عظیم و رفیعم . حضرت فرمود: با حسب خود بر ما منت مگذار كه خداوند به وسیله ایمان ، كسی را كه مردم او را پست می خواندند، اگر مؤ من باشد، بالا برد، و به واسطه كفر، كسی را كه مردم او را شریف می خواندند، اگر كافر باشد، پست نمود. پس هیچكس بر دگری فضیلت و برتری ندارد مگر به تقوی .

نتیجه آنكه در اسلام ، فخر فروشی و مباهات به مردم كه ناشی از خود بزرگ بینی و تكبر است ممنوع شناخته شده ، خواه پایگاه افتخار امری موهوم و غیر واقعی باشد مانند دارا بودن مال یا داشتن آباء و عشیره متعین و بزرگ ، خواه منشاء مباهات و فخرفروشی كمال واقعی باشد مانند علم ، ملكه تقوا، و مكارم اخلاق . مفاخره و مباهات به مردم به هر انگیزه و از هر منشاءیی باشد دو زیان بزرگ اخلاقی دارد: از طرفی وسیله ابراز كبر و خودبزرگ بینی فخر كننده است ، و از طرف دیگر موجب تحقیر مردم و كوچك شمردن آنان است و این هر دو در تعالیم اسلام ممنوع است . امام سجاد (ع) در جمله اول دعا كه موضوع بحث امروز بود از خدا درخواست معالی اخلاق و كرایم خصال می نماید و در جمله دوم از او می خواهد كه مرا با دارا بودن مكارم اخلاق از فخر و مباهات مصون و محفوظ بدار، گویی می خواهد عرض كند بارالها! من مكارم اخلاق را برای اطاعت تو و اجابت دعوت پیمبرت می خواهم نه برای آنكه معالی اخلاق را به رخ مردم بكشم و در پرتو آن مباهات نمایم .